16
یارویی وسط دفتر مدرسه، پنج شیشتا معلم دورش کردهان که:
چرا سر درس هندسه هواپیما کاعذی درست کردی، چوب تو اونجای بغلیت کردی، با دماغت بازی کردی، گوشت و پاک نکردی، موهات و کچل نکردی، با معلم دعوا کردی؟
این یارو که آسمون خراب شده بود رو سرش مستدلاً گفت:
ببینید! نمیخوام توهین کنم اصلاً هم قصد بیتربیتی ندارم. شما یه "خر" رو درنظر بگیرید! وقتی یکی یه لگد بهش میزنه خوب اونم بهش جواب میده دیگه حالا من که آد..م..م..!
شما تصور کنید که توی اون لحظه دفتر مدرسه به چه روزی میتونه افتاده باشه! یکی روی مبل به خودش میپیچید و از خنده روده بر شده بود، یکی به میز تکیه داده بود و دستش روی دلش بود.
بدین شرح بود که خطر از بیخ گوش یارو گذشت و تبرعه شد..!!
یواشکی نوشت: یارو = من !
برچسبها: شرح
ارسال یک نظر
اینجا فقط من حق فحش دادن رو دارم. به حق خودتون راضی باشید.