1991
۷.۰۴.۱۳۸۹
  33
روز اول کاری رو مث خر حمالی کردم! معلوم نی اونجا باید طرح بزنم یا 25بسته کاغذ A4 جابجا کنم به قاعده‌ی یک تریلی!!
حسابی رُس ما رو کشیدن. خدا باقی‌ش رو به خیر کنه!

برچسب‌ها:

 
۶.۳۰.۱۳۸۹
  32
عجب گیری کردیما

برچسب‌ها: ,

 
۶.۲۷.۱۳۸۹
  31
گه تو گور این زندگی بی‌پدر مادر که همه‌ی سواراخای آدم رو پیدا می‌کنم، تو یه لحظه می‌کنه تو!!
این یه ماه‌ـه خدا تلافی تمام گندالگه‌ایی که خوردم رو سرم آورد. دمش گرم!! خیلی بامرامه، خیلی!!

برچسب‌ها:

 
۶.۱۳.۱۳۸۹
  30
مدت‌یه -قریب به 10،12روز- فقط توی مستراح خیالم راحته. می‌ترسم باز این زلزله‌ها و پس و پیش‌اش شروع بشه، اونجا هم خیالمون ناراحت بشه!



مستراح.ن: حاضرم به مدت 1روز ِتمام از نزدیک بریت‌نی‌اسپیرز رو لخت ببینم بدون اینکه بتونم از 1متری نزدیک‌تر بشم ولی توی دستشویی، درحالی که 30-40 کیلو سنگ و سیمان روم‌ـه و من هم روی گه و کثافت نمیرم!

برچسب‌ها:

 
1991 تنها یه سال نیست

نام:

نوشته‌های پسری دورافتاده. فقط همین. دنبال چیز دیگه‌ایی نگردید.

بایگانی ها
04/01/2010 - 05/01/2010 / 07/01/2010 - 08/01/2010 / 08/01/2010 - 09/01/2010 / 09/01/2010 - 10/01/2010 / 10/01/2010 - 11/01/2010 / 11/01/2010 - 12/01/2010 / 12/01/2010 - 01/01/2011 / 01/01/2011 - 02/01/2011 /


Powered by Blogger

اشتراک در
پست‌ها [Atom]