1991
۸.۰۴.۱۳۸۹
  37
اوایل تابستون همین سال به این نتیجه رسیدم که نمی‌شه با زنبورهایی که بصورت کاملاً فرط و فرط به اتاق مربوطه‌ی ما حمله می‌کنند از موضع جنگ و خشانت وارد شد. همین امر موجبات یک معاهده‌ی صلح که بین من و یک زنبور ناشناس به امضا شفاهی رسید، فراهم آورد. از زمانی که این صلح‌نامه بین ما امضا شده نه من زنبوری رو کشتم و نه اون‌ها من و نیش زدن.




پ.ن: کاملاً واقعیه .. یه زنبوری تو اتاق اومد .. بهش گفتم فلانی .. از این به بعد نه من شما رو می‌کشم نه شما من و نیش بزنید . آخه مدتی بود شده بودن مسئله‌ی درجه یک زندگی من .. بس که نیشم می‌زدن بی‌پدرا .

برچسب‌ها:

 
نظرات:
تا زمانی که این قدر پشه هست که آدم رو نیش بزنه، نوبت به زنبور بی نوا نمی رسه!
شما هم دچار برق گرفتگی از چراغ نفتی شده بودی داداش!
 
به این میگن گفتگوی تمدن بشری با تمدن حشری! یعنی حشرات
خدا رو شکر هستم. خوبم. تو هم خداروشکر به نظر خوب میای. فقط چرا بعضی کاراکترها توی وبلاگت جاشون عدد نمایش داده میشه. به یه دکتر نشونشون بده
 
مجتبی@ ما به پشه‌های محترم عادت کردیم .. دیگه زحمت صلح‌نامه نوشتن به خودمون نمی‌دیم!!
علیرضا@ جاشون عدد نشون می‌ده ؟ متوجه منظور دقیق مورد نظر شخص شخیص خودت نشدم !
 
ازش یه عکس گرفتم ببینی چه جوریه
فقط وبلاگ تو برام اینجوری نمایش داده میشه
http://elclasico.persiangig.com/1991.jpg
 
درست شد حسن جان!
چه سرعت عملی
 

ارسال یک نظر

اینجا فقط من حق فحش دادن رو دارم. به حق خودتون راضی باشید.

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی
1991 تنها یه سال نیست

نام:

نوشته‌های پسری دورافتاده. فقط همین. دنبال چیز دیگه‌ایی نگردید.

بایگانی ها
04/01/2010 - 05/01/2010 / 07/01/2010 - 08/01/2010 / 08/01/2010 - 09/01/2010 / 09/01/2010 - 10/01/2010 / 10/01/2010 - 11/01/2010 / 11/01/2010 - 12/01/2010 / 12/01/2010 - 01/01/2011 / 01/01/2011 - 02/01/2011 /


Powered by Blogger

اشتراک در
پست‌ها [Atom]