1991
۵.۲۲.۱۳۸۹
  24
داخلی - 3 نصفه شب: 95٪ شاش‌دونتون پر شده و له‌له می‌زنید برای جرعه‌ایی مستراح. با منتهای سرعت به سمت درراهرو می‌دوید که از راهرو خارج بشید و برید مستراح. در رو که باز می‌کنید، شست پای چپ‌تون بین در و زمین گیر می‌کنه. همه‌جا سیاه می‌شه. چند ثانیه هی جزجز می‌کنید هی فحش خارمادر به در می‌دید. یهو یادتون میاد که ... . نرسیده به مستراح پاتون به پله گیر می‌کنه و اگه دستتون رو به دیوار نمی‌گرفتید حتماً با پوز می‌رفتید تو گه و کثافت. نفس عمیق می‌کشید و تمام عزمتون رو جزم می‌کنید برای وارد شدن به مستراح. با تمام قدرت در رو باز می‌کنید و در هم با تمام قدرت به دیفار می‌خوره و اینجاس که شما فش خارمادر به خودتون می‌دید که وایی: نکنه ننه‌ی گرامی بیدار بشه!! در رو آروم می‌بندی و می‌ری روی سنگ می‌شینی و یه دل سیر می‌شاشی!

من عاشق مستراحم و معتقدم مهمترین اختراع بشر مستراحه.

اضافه.ن: دیشب اگه من و می‌دید با چه قیافه‌ایی از مستراح بیرون اومدم فک می‌کردید همون موقع از تو بغل چارتا حوری اومدم بیرون. بهترین شاشیدن عمرم بود..!!

برچسب‌ها: , ,

 
نظرات:
خوبه حالا دل سیر شا....!
دل گرسنه شا... رو می تونی برام توضیح بدی؟
 
دل گرسنه شاشیدن مال موقعیه که وسط بیایون گرفته باشه، از اون طرف هم اتوبوسی که باهاش اومدی هم داره هی بوق می‌زنه و هرلحظه بیم این هست که ول کنه و بره. آدم نمی‌دونه بشاشه یا خودش و تمیز کنه یا شلوارش و بپوشه یا داد بزنه که الان میام یا پاشه بره سوار بشه. کلاً همه‌چی خرتوخره!!
 
آره فکر کنم، مجاب شدم! مرسی!
راستی، ممنون برای اینکه گفتی قالبو عوض کنم!
خودم می خواستم عوض کنم که حسش نبود ، تو که گفتی ترتیبشو دادم
 

ارسال یک نظر

اینجا فقط من حق فحش دادن رو دارم. به حق خودتون راضی باشید.

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی
1991 تنها یه سال نیست

نام:

نوشته‌های پسری دورافتاده. فقط همین. دنبال چیز دیگه‌ایی نگردید.

بایگانی ها
04/01/2010 - 05/01/2010 / 07/01/2010 - 08/01/2010 / 08/01/2010 - 09/01/2010 / 09/01/2010 - 10/01/2010 / 10/01/2010 - 11/01/2010 / 11/01/2010 - 12/01/2010 / 12/01/2010 - 01/01/2011 / 01/01/2011 - 02/01/2011 /


Powered by Blogger

اشتراک در
پست‌ها [Atom]